*دشمن زیاری در دورانی دچار اختلافات درونی و جنگ بین طایفه گشتاسب و گرشاسب به اوج رسید.خونهای زیادی بر زمین ریخته شد.هر کاری کردند مصالحه قطعی عملی نشد و یکی از انها به حوزه ممسنی مهاجرت کردند.ایل دشمن زیاری بسیار ضعیف گردید.طایفه الیاسی به کلانتری رسیدند و همجوار ایل با مسالمت ادامه حیات دادند و از ان به بعد جنگ داخلی به ان گستردگی اتفاق نیفتاد.دو ایل نوئی و دشمن زیاری که نوئی مدیر چهار بنیچه بود و دشمن زیاری مسالمت امیز در هم عجین و هم نگر بودند.الان بخش زیادی از نوئیها انجا هستند.*
*دشمن زیاری دشمن ال زیار و اصالت انها به ال بویه ابن کاکویه می رسد.خاندان کاکویه خدمات بزرگی به ایران نمودند.ابوعلی سینا ال بویه و جزو دربار بود.ایشان خدمات سترگی به علم و مام و میهن نمود.*
ماجرای *بردیای دروغین* چیست؟
كوروش بزرگ از همسرش آتوسه (آتوسا) كه دختر پادشاه ماد بود٬ دو فرزند ۲ قلو داشت كه يكمي كه چندين دقيقه زودتر از دومي به دنيا آمد نامش كمبوجيه و دومي نامش برديا بود٬ و كمبوجيه فرزند ارشد كوروش شد. پس از درگذشت كوروش٬ كمبوجيه به پادشاهي رسيد و در يورش به مصر و پيروزي در آن٬ ۷ سال از ايران دور بود و در اين مدت شايعه اي بر سر زبان ها افتاد كه وي كشته شده است و از آنجا كه برديا به فرمان كمبوجيه هميشه يك ماسك بر صورت داشت تا در بين مردمان با كمبوجيه اشتباه نشود٬ توسط گئومارت كشته شد و وي كه يك كلاه بردار بزرگ بود خود را به جاي او معرفي كرد و مردمان او را باور كردند٬ وي آيين بت پرستي را دستور مي داد و ماليات هاي بيهوده از مردم مي گرفت و پايتخت خود را در هگمتانه (همدان) قرار داد. پس از مرگ مشكوك كمبوجيه در سوريه٬ داريوش پسر ويشتاسب كه يكي از سپهبدان ارتش ايران بود در بازگشت به ايران از تغيير رفتار ايرانيان شگفت زده شد و با هوشياري خود و كمك بزرگان كشور او را رسوا كرد٬ و آيين هاي پيشين را دوباره برقرار ساخت و ماليات ها را برچيد و كشور را كه سر به شورش گذارده بود آرام كرد و بزرگان كشور او را به جاي < بردياي دروغين > به پادشاهي ايران برگزيدند.
@mysocoot
درباره این سایت